فقط صحبت «جرس» نيست همه رو به قبله شده ايم
ارگان رسانه اي حلقه لندن كه اعلام ورشكستگي مالي كرده، تلويزيون سبزهاي مقيم پاريس را به نوزادي ناقص الخلقه تشبيه كرد و نوشت: همه از همان آغاز مي دانستند اين نوزاد زنده نمي ماند.
گردانندگان جرس، در مطلبي كه ظاهراً براي كتمان بالا كشيدن پول هاي بادآورده نگاشته شده، مدعي شده اند كه ورشكستگي اين سايت از سر سوءمديريت و بي تدبيري بوده است. در مطلب يادشده آمده است:
اعلان همزمان كسر بودجه رسانه هاي سبز جرس و رسا، با شماره حساب هاي شبيه به هم از يك شعبه بانك نشان از آن دارد كه بانيان اصلي اين دو رسانه كه بايد براي سالهاي آتي جنبش سبز برنامه ريزي داشته باشند، در يك حركت از سر اضطرار اقدام به راه اندازي رسانه كرده اند و اينك با اختلاف زماني كمتر از يك هفته اعلان ورشكستگي مي كنند. حضور جرس ولو بدون برنامه منسجم در گرماگرم جنبش قابل قبول است اما شروع به كار رسانه اي تصويري به نام رسا در زماني كه تامين بودجه بدون كمك خارجي تقريباً قريب به محال است باهيچ توجيهي قابل پذيرش نيست. نگاهي به هر دو رسانه نشان از آن دارد كه يا بانيان اين رسانه نگاه واقعي به مسائل پيراموني نداشته اند و يا براي راه اندازي رسانه اي در قد جنبش سبز مجهز نبوده و كار را به كارآشنا نسپرده اند كه اميدوارم اشتباه دوم را تكرار نكنند و سرنوشت اين دو رسانه را باهم گره نزنند. براي هر آن كسي كه اندك شناختي با رسانه دارد پر واضح است كه اول بايد «چاه را كند بعد منار را دزديد.»
«جرس» آنگاه با طعنه به «رسا» نوشت: راه اندازي يك رسانه تصويري برخلاف يك رسانه نوشتاري نيازمند برنامه ريزي دقيق تر و كارشناسي تر است كه متأسفانه «رسا» فاقد آن بوده است. رسا با همه زيبايي اش [!] نوزاد ناقص الخلقه اي بود كه در زمان مناسب پاي به حيات نگذاشت و هر چند اطرافيانش را شاد كرد اما همه مي دانستند چند صباحي بيشتر مهمان آنان نخواهد بود و دير يا زود رخت برمي بندد.
در ادامه اين مطلب انتحاري آمده است: كمتر كسي مي تواند بپذيرد روشنفكران و مبارزان سياسي با ده ها سال سابقه تنها «سه هفته» مانده به پايان، فرياد از نداشته ها سر دهند. اين اعلان شتاب زده به نداشتن بودجه كافي براي سايتي كه افقهاي بزرگتر سياسي را در نظر دارد غريب است و باور نكردني. مگر مي توان براي ساختن فرداي ايران برنامه داشت اما براي اداره يك سايت در تاريكي حركت كرد؟!
اما بخوانيد از «نيك آهنك- ك» كاريكاتوريست خارج نشين كه همواره سايه كديور و مهاجراني را با تير مي زده و حالا كه فرصت پيدا كرده، مي نويسد: جرس در آستانه تعطيلي قرار گرفته و بايد به هر طريقي كمك كرد تا بماند. خود من بارها به اين رسانه در دوره مديريت مهاجراني و جميله كديور اعتراض كرده ام اما انتقادهاي تند من به معناي مخالفت با يك رسانه نيست. اشتباه نكنيد. نمي خواهم نمك روي زخم كسي بپاشم. من طبيعتاً موافق پاسخگو كردن كساني هستم كه در قدرت بوده اند. جرس در دوره اي عملاً سخنگوي كساني بود كه در قدرت بودند ولي پاسخگويي را واجب نمي دانستند. گروهي كه همه بدي ها را مربوط به دوره بعد از خروج از قدرت شان مي دانستند. گروهي كه پاسخگويي خاندان هاشمي در قبال معادلات سياسي و معاملات نفتي و هزار و يك بازي سياسي ديگر را بي اهميت مي دانستند. يكي از مديران نخستين جرس گفته بود كه در دوره اي، خاندان هاشمي حامي جرس بوده اند. به نظر مي رسد اين حمايت بعد از خروج مهاجراني قطع شده باشد. جرس در آن دوران گاه مطالبي منتشر مي كرد كه دقيقاً متناسب با منافع و خواست اعضايي از خاندان هاشمي بود.
وي در ادامه مشكل جرس را فراتر از مسئله مالي دانسته و با اشاره به افول فتنه مي نويسد: اما مسئله چيز ديگري است. رسانه جرس خود را متكي به «جنبش سبز» مي بيند. يعني هويت خود را از اين جنبش گرفته است. اگر فرض كنيم جنبش سبز دچار افول شده، آيا رسانه اي كه خواه ناخواه به اين جنبش وابسته است با اين كشتي پايين نمي رود؟ گرچه بايد بگويم كه اين مي تواند سرنوشت همه رسانه هاي آنلايني باشد كه به نحوي در چند سال اخير ايجاد شده اند و چه بسا خودنويس نيز بايد از الان به فكر خودش باشد!
وي اين را هم نوشته است كه بزرگان جرس در دوره اي داعيه رياست هم داشتند اما نتيجه اي در برنداشت.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : اعلام ورشكستگي مالي, رسانه هاي سبز جرس و رسا, كسر بودجه, ,